شعر و دلنوشته

شعر و دلنوشته

شعر و دلنوشته ها جوانی مهربان و با ذوق اقای عرشیا
شعر و دلنوشته

شعر و دلنوشته

شعر و دلنوشته ها جوانی مهربان و با ذوق اقای عرشیا

ان دوست در ان صحرای بی اب تو را می خواهد

تشنه لب ذکرش نام توست 

زد خدا خواسته ایی بیش ندارد

ان هم سلامتی توست

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.