شعر و دلنوشته

شعر و دلنوشته

شعر و دلنوشته ها جوانی مهربان و با ذوق اقای عرشیا
شعر و دلنوشته

شعر و دلنوشته

شعر و دلنوشته ها جوانی مهربان و با ذوق اقای عرشیا

از غم سرودم

شاعرم من 

شاعری با درد عضه

درد را درقالب ارم من

مثنوی غزل قصیده

درد را میسرایم

درد را سرودم

الامم زیاد شد

اشک در چشمانم جمع

شادی از من فراری شد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.