شعر و دلنوشته

شعر و دلنوشته

شعر و دلنوشته ها جوانی مهربان و با ذوق اقای عرشیا
شعر و دلنوشته

شعر و دلنوشته

شعر و دلنوشته ها جوانی مهربان و با ذوق اقای عرشیا

دل به دریا زدم نهنگ عشق مرا بلعید اما چه کنم که من تنها،تلخم مرا با اولین فواره ابش بیرون افکند

چه کنم که به هر جا رفتم با دست خالی برگشتم

شاید که در این دنیا جای نیست

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.