زجدایت لال شدم و هر لحظه ارزوی مرگ دارم باز ایی تا مثل غنچه بشکافم برویم دوبار گل امید بر زندگیم بتابد عطر زندگی به مشامم کالبدم برسد
در تمام عمر اگر یک کار درست کردم ان عاشقی تو بود برگرد و عشقمان را به سامان برسان ثابت کن که سزای عاشقان جدایی نیست
عشق باران دوستی همه و همه مترادف همند گر تو باشی
من سرمایی حاظرم زیر باران بدون چتر که هیچ در یخبندان قدم زنم بخاطر تو