شعر و دلنوشته

شعر و دلنوشته

شعر و دلنوشته ها جوانی مهربان و با ذوق اقای عرشیا
شعر و دلنوشته

شعر و دلنوشته

شعر و دلنوشته ها جوانی مهربان و با ذوق اقای عرشیا

طلوع و غروب صفا ندارد وقتی که تو نیستی 

زندگیم معنا ندارد وقتی که تو  نیستی

برگرد و بیا با روی عالمتابت به زندگی تیره وتارم بتاب

تا باز شکوفا شوم  دگر باره امیدوار و عاشق

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.